خلاصه کتاب شهامت ریسک اثر هربرت کاسکن

محتوایی که در حال مطالعه آن هستید از کتاب ۱۰۱ مدیریت اثر دکتر مسعود بصیرنژاد برداشت شده است.

هوشیاری و عصبانیت بیهوده:

نگرانی‌های فکری به سه دسته مشکلات جدی و ویژه، مشکلات کوچک و نگرانی برای آینده دسته‌بندی می‌شوند، درباره مشکلات کوچک و آینده هیچ دلیل موجهی برای نگرانی وجود ندارد. نیرویتان را بر روی مشکل ویژه‌ای که دارید متمرکز سازید. یک راهکار مهم و سازنده این است که در هنگام نگرانی یا ترس، دودلی و ناامیدی هیچ تصمیم ویژه‌ای نگیرید. یک نگرانی فکری ساده ممکن است شما را تا پایان همه چیز بکشاند. این درست نیست که بیش از اندازه در کار خود فرو بروید، هرازچندگاهی بایستی به مسافرت و گردش بروید تا وضع زندگی خود را از دور ببینید. مدیران موفق هیچگاه نباید در مرکز کار خود باشند. انسان آن چیزی را که در اندیشه‌اش می‌پروراند برایش تحقق می‌یابد.

بهداشت و آراستگی تن:

بسیاری از شکست‌ها بازتاب نبود تندرستی است.                                                                      

رهایی از استرس کار:

اگر کسی در خانه‌ خود آرامش نداشته باشد بسیار زود خود و مؤسسه‌اش از هم خواهد پاشید. هیچگاه دلتان برای کوشش و کار بسیار به حال خودتان نسوزد. مدیران شکست‌خورده این‌گونه‌اند. کلید خوشبختی کار و کوشش است نه گله و غرغر کردن. زندگی آن‌چنان نعمت گرانبهایی است که شما را به دنیا بدهکار می‌کند.

توجیه تنبلی:

توجیه‌کنندگان تنبلی کسانی هستند که غم گذشته را می‌خورند. اندوه و نگرانی‌های خود را فراموش کنید. بسیار سخت است اما لازم می‌باشد. همچنین باید بتوانید دشمنانتان را نیز فراموش کنید. نگاه و باور نادرست، سرسپردگی به اندوه و غم و ناامیدی است که باعث شکست و نابودی می‌شود.

ارزش مشکلات:

مشکلات چیزی بسیار طبیعی در زندگی هر انسانی هستند. چیزی بدتر از مشکلات وجود دارد و آن درماندگی است. این مشکلات هستند که انسان را مجبور می‌کنند مغزش را به کار بیاندازد. اگر می‌خواهید بهتر زندگی کنید در جست‌و‌جوی مشکلات بزرگتری باشید.

مردم پنج گروهند:

کسانی که باید بار آنان را به دوش کشید. کسانی که تنها می‌توانند بار خود را به دوش بکشند. کسانی که بار خود و خانواده‌شان را به دوش می‌کشند. کسانی که بار خود، خانواده و مؤسسه‌شان را به دوش می‌کشند، کسانی که با داشتن همه سختی و کار، هنگام ضرورت به مردم نیز کمک می‌کنند. افراد طبقه‌ چهارم و پنجم خیلی کم‌اند. چه خوب می‌شد اگر تعدادشان بیشتر بود.

هیچ کاری آنقدر کوچک نیست که بزرگ نشود:

اگر شما کار را تنها وظیفه بدانید قطعاًً گرفتار آن خواهید شد و اگر کار را فرصتی برای زندگی کردن می‌دانید، برای تکمیل توانایی‌های خود دوستانی به‌دست آورید و سهم خود را در پیشرفت کشورتان ادا کنید. در آن حال شما بزرگتر از کار خودتان هستید و بیش از هر چیز می‌توانید برای همگان مفید باشید. دقت در کار هیچ ربطی به شانس، پول و یاری دیگران ندارد. دقت و زیرکی در دستان شماست. شما می‌توانید رشد کنید، بزرگ شده و پختگی به‌دست آورید.

اگر برای پیشرفت پافشاری نکنید، پسرفتتان حتمی است:

تصمیم بگیرید و از آن منصرف نشوید، هدف خود را تعیین کنید و با تمام قوا برای به‌دست آوردنش پیش بروید. همیشه تشنه‌ دانش زمان باشید، کاری را که شروع می‌کنید به پایان برسانید. این ها نشانه‌ یک مدیر باشخصیت، هوشمند و توانمند است.

همیشه برای حمله آماده باشید نه برای دفاع:

اگر اهل تصمیم و حمله باشید، مشکلات بسیار آسان و کوچک به نظر می‌رسد درحالی‌که رقیبان در تردید هستند، شما حمله کرده و پیش بروید تا به هدفتان برسید.                                                                                                             

ارزش کاربردی شهامت ریسک:

افراد ترسو به جای اینکه به استقبال حل مشکلات بروند و بدانند که می‌توان با نیروی فکر به گشایش‌ها پرداخت و پیشرفت کرد، از اندیشیدن درباره پیشرفت می‌گریزند. هر کار و کوشش نو باعث پدید آمدن احتمالاًًًت و خطرات تازه خواهد شد. به پیشواز خطر رفتن لذت دارد. تا زمانی که فقط حواس خود را بر روی امنیت و اطمینان متمرکز سازید به جایی نخواهید رسید.

نیروی تصور ذهن مثبت راهنمای شماست و ترس را از میان خواهد برد. نیروی حافظه مثبت موفقیت‌های گذشته‌تان را در پیش چشم شما زنده نگه می‌دارد. هنگامی که کالای خوبی را در اختیار داشته باشید، باید خودتان به آن باور داشته باشید تا با همه نیروی خود از آن پشتیبانی کنید. برتری هیچگاه در پیروی و دنباله‌روی از گروهتان به وجود نمی‌آید، بلکه آنچه ما به تنهایی بتوانیم انجام دهیم به ما برتری اخلاقی و کاری می‌دهد. پس نیرومند باشید. هنگامی که از چیزی هراس دارید، باید اراده‌تان را نیرومند کنید و به روی خود نیاورید که می‌ترسید. بالاترین ویژگیِ جسارت این است که در عین ترس، به کار و پیشروی ادامه دهید. کسی که بخواهد بر مشکلاتش پیروز شود، باید دلیر باشد و اگر جسارت ندارد، باید آن را در خودش به وجود آورد. مادامی‌که زندگی جریان دارد فرصت برای کارهای نو میسر است. اگر آدمی به راستی هوشیار باشد، فشار را دوستی نیرومند می‌داند که از او یک انسان کامل به وجود می‌آورد. شخص با ارزش و هدفمند نباید در برابر ضعف تسلیم شود. هیچگاه کارتان را در هنگام شکست ترک نکنید، به ویژه هنگامی که احساساتی هستید.                                      

نخستین گام برای جبران شکست:

برنامه‌ای به منظور جلوگیری از زیان و رهایی از مشکلات و افزایش سود درباره مؤسسات:

۱- جلوگیری از زیان و برآورد آن. ۲- جلوگیری از ضایعات. ۳- بهبود وضع نقدینگی. ۴- برکناری کارمندان بی‌علاقه و پرهزینه. ۵- تمرکز حواس بر روی موارد سودآور. ۶- هماهنگ کردن کارمندان لایق. ۷- گرفتن پیشنهاد از کارگران. ۸- دیدار گروهی با کارمندان. ۹- مشاوره با کارشناس. ۱۰- آغاز یک جنبش برای پیشرفت و دوری از روش‌های دفاعی.

شهامت زیر سؤال بردن خود:

برای هر بازرگانی، هر مدیرعاملی و هر هیأت مدیره‌ای پرسشی ضروری‌تر از این وجودندارد: آیا راه‌‌های نوین اقتصادی و بازرگانی را به سود خود، دارندگان سهام، کارمندان و همه مردم، مورد بهره‌برداری قرار داده‌اید؟ سالخوردگی و یا سابقه خدمت نشان هوشیاری و کفایت نیست، کسی که تازه‌ها و تحولات نو را نشناسد شایسته مدیریت و ریاست کلان نیست.   

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *