خلاصه کتاب مسیریابی شغلی اثر جیمز والدروپ و تیموتیباتلر

محتوایی که در حال مطالعه آن هستید از کتاب ۱۰۱ مدیریت اثر دکتر مسعود بصیرنژاد برداشت شده است.
تعیین مسیر شغلی به چه معناست؟
ارزیابی جایگاه فعلی کار و ایجاد تغییرات لازم برای رسیدن به آن.
جهان، از جمله دنیای کسبوکار دائماًً در حال تغییر است و سرعت این تغییرات در دهههای اخیر نفسگیر است. هر چالش در کار سودمند خواهد بود و باعث رشد سازمان میشود. هر زمان احساس نارضایتی از کار خود داشتید ممکن است مشکل از شغل و محیط کارتان نباشد، به احتمال زیاد مشکل از جایگاه فعلی شما در شرکت است. میتوانید از فرصتهای شغلی که با علایق شما سازگاری دارند در همان محیط استفاده کنید و به رضایت مورد نیاز برسید.
مسیریابی در فرآیند تغییر شغل:
اولین مسأله در تغییر شغل این است که خود را بشناسید. برای شناخت خود موارد زیر را در نظر بگیرید:
۱-۱- هیجانانگیزترین علایق کاری شما چیست؟
۲-۱- کدام یک از ارزشهای کاری برای شما اهمیت بیشتری دارد؟
۳-۱- تواناییهای کاری شما کدامها هستند؟ بالاترین مهارتهای حرفهایتان کدامند؟
۲- با فرصتها و منابع مختلف پیشرفت که شرکت ارائه میدهد آشنا شوید.
۳- فرصتهایی که برای شما بهترین هستند را دنبال کنید.
این فرآیند میتواند هم هیجانانگیز و هم ناامیدکننده باشد، ممکن است گاهی دچار سردرگمی شده و گاهی احساس کنید که همه چیز خیلی سریع پیش میرود. از همینرو برای هر دوی این شرایط آمادگی لازم را داشته باشید. اگر بتوانید نیازهایتان را از قبل شناسایی کنید بهتر میتوانید روند تغییر را هدایت کنید.
به عهده گرفتن مسئولیت آینده شغلی:
کارکنان باید مسئولیت رشد شغلی خود را در دست بگیرند. امروزه هر فردی باید تواناییهای خود را گسترش داده و از حیطه گستردهای از مهارتها بهره گیرد. رشد حرفهای به معنای افزایش رضایتتان از نقش فعلی و پیشرفت در مسیر حرفهای که در آن قرار دارید، میباشد.
شناخت خود:
به این معنا که بتوانید خود را شفافسازی کنید. مهمترین قدم در راه مدیریت حرفهتان همین شناخت است. برای اینکه از خودتان بهعنوان منبع اطلاعاتی استفاده کنید باید نگاهی درونی و عمیق به خودتان داشته باشید. تا خصیصههای خود را بشناسید. باید بدانید از چه نظر منحصربهفرد هستید. تصویر ذهنی داشته باشید و کل زندگیتان را یکجا تصور کنید. دقت کنید این نتایج حاصله در مورد علایق، ارزشها و مهارتهای شما حاکی از چه هستند. افرادی که شناخت خوبی از شما دارند میتوانند منبع اطلاعاتی ارزشمندی برای شناخت خودتان باشند. استفاده از ابزارهای رسمی ارزیابی و آگاهی از زمان تغییر و دانستن زمان بررسی فرصتهای کاری جدید، بخش مهم دیگر شناخت خود هستند.
شناخت علایق کاری:
هشت علاقه اصلی: ۱- کار با فناوری. ۲- تجزیه و تحلیل کمی. ۳- نظریهپردازی و تفکرمفهومی. ۴- تولید خلاقانه. ۵- مشاوره و راهنمایی. ۶- مدیریت بر افراد و روابط. ۷- کنترل سازمانی. ۸- نفوذ از طریق گفتار و ایدهها.
شفافسازی ارزشهای کاری:
دسته خاصی از ارزشها را تشکیل میدهند که شما در قبال کاری که انجام میدهید بهدست میآورید. مثلاً مزایای مالی، مزایای ناشی از ویژگیهای شغل، مزایای ارتباطی، دورنمای شغلی، مزایای سبک زندگی. بیان ارزشها منافع بسیاری به همراه دارد. اما اگر مزایایی که در قبال کار دریافت میکنید به اندازه کافی نباشد در بلندمدت رضایت خود را از دست خواهید داد. در نهایت آن که، بیان ارزشها به شما کمک میکند آن را با فرهنگ سازمان یا بخش خود تطبیق دهید. با آگاهی از ارزشهای خود میتوانید فرهنگی را انتخاب کنید که بیش از همه با آن ارزشها همخوانی دارد.
ارزیابی مهارتها:
مهارتهای خود یعنی توانایی که برای پیشرفت شغلیتان رشد میدهید را مورد ارزیابی قرار دهید.
نخستین قدم این است که از مهارتهای فعلیتان استفاده کنید و ببینید در کدام یک ماهرتر هستید. مهارتهای قابل انتقال خود یعنی مهارتهایی که در تمام حوزههای کاری قابل به کارگیری و ارزشمند هستند را شناسایی نمایید. و اینکه مستقل از موضوع کسبوکاری که در آن مورد استفاده قرار میگیرند آیا دارای ارزش هستند یا خیر؟
یافتن فرصتهای رشد در شرکت خود:
قدم بعدی این است که از راه ترکیب اطلاعات مربوط به مهارتهای خود با آنچه در مورد علایق اصلی کاری و ارزشهای کاریتان فرا گرفتهاید تصویری کلی از خود ترسیم کنید. در طول فرآیند کسب دانش و اطلاعات درباره خودتان، بهخاطر داشته باشید که کدام علایق و ارزشها بیشترین اهمیت را دارند.
کسب مهارتهای مورد نیاز:
راههای زیادی برای تقویت مهارتهایتان وجود دارد. از جمله یادگیری حینکار. البته نکته اصلی که باید بهخاطر داشته باشید این است که برای تغییر شغل حتماًً لازم نیست ادامه تحصیل بدهید و پیش از اینکه بخواهید هزینه مالی زیادی برای گرفتن مدرکی جدید متحمل شوید کمی تحقیق کنید تا اگر راه کمهزینهتر و سریعتری برای کسب مهارتهای مورد نیاز برای شغل جدید وجود دارد از آن مطلع شوید.
کسب اطلاعات مورد نیاز:
پس از آنکه فرصتهای احتمالی رشد را شناسایی کردید زمان آن فرا میرسد تا چند مصاحبه برای کسب اطلاعات ترتیب دهید. این مصاحبهها را میتوانید با افرادی که هماکنون کار مورد علاقه شما را انجام میدهند یا با سرپرستان و مدیران سایر بخشها که اطلاعات ارزشمندی در اختیار دارند انجام دهید.
کمک به دیگران برای مدیریت بر مسیر شغلی:
همانطور که همکارانتان میتوانند در روشن ساختن اهداف حرفهای و شناسایی فرصتهای رشد در درون سازمان به شما کمک کنند شما نیز میتوانید همین کار را برای همکارانتان انجام دهید. اگر یکی از همکارانتان به شما میگوید قصد دارد در مسئولیتهای کاریاش تغییراتی اعمال کند ناراحت نشوید. این بدان معنا نیست که آن فرد دیگر تمایلی به کار با شما ندارد یا از کار خود ناراضی است یا قصد ترک شرکت را دارد بلکه این تنها بدین معناست که آن فرد آگاهانه در پی به عهده گرفتن مسیر رشد حرفهای خود است.
سخن گفتن به زبان علایق، ارزشها و مهارتها:
برای آنکه بتوانید از اهداف حرفهای کارمندانتان پشتیبانی کنید باید از اهداف آنان مطلع گردید. یک راه عالی برای کسب این آگاهی برگزاری جلسات توسعه حرفهای با هر یک از کارمندان است. به روشی این جلسات را برگزار کنید که حتماًً بحث در قالب علایق اصلی کسبوکار، ارزشهای ناشی از کار و مهارتهای افراد مطرح گردد. این موجب تمرکز بر روی بحث شده و به شما کمک میکند در مورد اهداف هر فرد دقیق صحبت کنید.
بسط رویکرد مدیریت بر حرفه:
بازتعریف نقش فعلی، کمک به ایجاد شبکه ارتباطی، ارزیابی گزینهها به مدیرانی که به این وظیفه خود به خوبی عمل میکنند. ارزیابی موفقیت مدیران خود در این حوزه را به بخشی معمول، از ارزیابی عملکرد آنان تبدیل کنید و چنانچه این امکان در محیط کار وجود دارد پاداش آنها را به عملکردشان در رشد حرفهای کارمندانشان مرتبط سازید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.