مسئولیت پذیری
فردی از روی کنجکاوی با هدف شناخت واکنش دیگران نسبت به مسایل پیرامون، میخی را در چهارچوب درب سازمانی که محل تردد بود کار گذاشت. نفر اول وارد شد و بدون اینکه میخ را ببیند از درب گذشت. نفر دوم که از چهارچوب درب میگذشت میخ را دید ولی بی توجه به…
مدیریت کیفیت
یکی از مسئولان پروژه ایجاد یک مرکز فرهنگی، از این مرکز در حال ساخت بازدید کرد. او دید که یک مجسمه ساز، در حال ساخت یک مجسمه است و متوجه شد که یک مجسمه ساخته شده مشابه نیز آنجاست &nb…
مبنای قضاوت
اخیرا گزارش فروش یکی از مدیران نمایندگی یکی از نواحی که حاکی از افزایش فروش ماشین های شرکت در ناحیه بود، بدست مدیر فروش مرکزی رسید. اما گزارش ارسالی سر شار از غلط های املایی و نگارشی بود
مدير فروش كه از اين بابت بسيار عصباني شده بود نامه را…
مانع پیشرفت
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که…
گزینش مدیریت
امتحان گزینش مدیریت بود. از دواطلبان خواسته می شد تا بر روی تخت سیاه کلاس محل آزمون، در حالی که تخته پر بود از یادداشت های دانش آموزان، کلمه مدیریت را بنویسند. نفر اول با کمی دقت توانست جایی خالی پیدا کند و کلمه مدیریت را نوشت
دومي دقت بيش…
کار تیمی
زمستان بسیار سختی بود. آن قدر سرد بود که برخی از حیوانات جنگل یخ زده بودند. برخی حیوانات که گروهی زندگی می کردند دور هم جمع شده بودند زیرا با این روش می توانستند بهتر خود را گرم کنند و خود را از مرگ حتمی نجات دهند. خارپشت ها هم خواستند از این روش…
پرسشی از فورد
از فورد میلیاردر معروف آمریکائی و صاحب یکی از بزرگترین کارخانه های سازنده ی انواع اتومبیل در آمریکا پرسیدند:
اگر شما فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید تمام ثروت خود را از دست داده اید و دیگر چیزی در بس…
فرهنگ سازمانی
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغ…
رهبری و ایجاد انگیزه
در خلال یک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان داشت ولی سربازان دو دل بودند
فرمانده سربازان را جمع كرد، سكه اي از جيب خود بيرون آورد، رو به آنها كرد و گفت: سكه را بالا مياندازم، اگر رو بيايد پيروز …
رقابت و نوآوری
روزی کلاه فروشی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فكر كرد كه چگونه كلاه ها ر…